معنی

درشکه کرایه، اسب سواری، اسب کرایبه، فعله، زیاد استعمال شده، مبتذل کردن
سایر معانی: اسب کالسکه و سواری (ولی نه اسب مسابقه یا تندرو)، کالسکه ی کرایه ای، (مهجور) آدم خرکار، خرحمال، (مهجور) اجیر، کرایه ای، مزدور، پیش پا افتاده، عادی، (نادر) کرایه دادن یا کردن، فاحشه

دیکشنری

هک
اسم
hackney, hackدرشکه کرایه
roadster, trooper, manege, saddle horse, hackney, saddlerاسب سواری
hackneyاسب کرایبه
laborer, hackney, workman, labourerفعله
فعل
hackney, stale, trivialize, vulgarizeمبتذل کردن
صفت
hackneyزیاد استعمال شده