greater
معنی
شهر و حومه و شهرک های اطراف آن، بزرگتر
[فوتبال] بزرگتر
[ریاضیات] بزرگتر
[فوتبال] بزرگتر
[ریاضیات] بزرگتر
دیکشنری
بزرگتر
ترجمه آنلاین
بزرگتر
مترادف
boss ، cooler ، higher ، larger ، largest ، leading ، most ، outstanding ، preeminent ، super ، superlative ، terrific