gravimeter
/ˈɡrævəˌmitər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

(دستگاه سنجش وزن مخصوص آبگونه ها) گراوی متر، گرانی سنج، جاذبه سنج
[زمین شناسی] ثقل سنج نوعی آبگونه سنج که برای تعیین وزن مخصوص مایعات و اجسام جامد به کار می رود.2-دستگاهی که برای اندازه گیری شدت نیروی ثقل مورد استفاده قرار می گیرد.
[معدن] گرانیسنج (ژئوفیزیک)
[نفت] گرانی سنج

دیکشنری

گرانتر

ترجمه آنلاین

وزن سنج

واژه‌های مشابه

frost gravimeter

[زمین شناسی] گرانی سنج فراست ثقل سنجی تعادلی که شامل وزنه ای است که به قسمت انتهایی بازوی تقریبا قائمی متصل شده و توسط فنری با زاویه 45 نسبت به خط قائم، در جای خود، نگه داشته می شود. شاهین ث ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hoyt gravimeter

[زمین شناسی] گرانی سنج هویت ثقل سنج Gulf

دیکشنری انگلیسی به فارسی

mott smith gravimeter

[زمین شناسی] گرانی سنج مات اسمیت دستگاهی که سیستم متحرک آن تنها از کوارتز گداخته تشکیل شده و نیروهای باز گرداننده و جبران کننده آن نیز توسط رشته هایی از کوارتز، فراهم می شوند.

دیکشنری انگلیسی به فارسی

recording gravimeter

[نفت] گرانی سنج ثبات

دیکشنری انگلیسی به فارسی

static gravimeter

[نفت] ثقل سنج ساکن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

worden gravimeter

[زمین شناسی] گرانی سنج وردن - یک گرانی سنج فشرده موازنه کننده دمایی که در آن یک سیستم، در تعادل ناپایدار حدود یک محور بطوری نگه داشته می شود که افزایش در کشش جاذبه ای بر روی جسمی در انتهای ب ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش