grass roots
معنی
اساس، کف زمین، اجتماع محلی
سایر معانی: (در جنبش ها) منبع اصلی، منشا قدرت مردمی، (آمریکا - عامیانه)، مردم عادی، (در اصل) مردم غیر شهری (که تصور می شد بیش از شهرنشینان مظهر آمال ملت هستند)، منشاء
سایر معانی: (در جنبش ها) منبع اصلی، منشا قدرت مردمی، (آمریکا - عامیانه)، مردم عادی، (در اصل) مردم غیر شهری (که تصور می شد بیش از شهرنشینان مظهر آمال ملت هستند)، منشاء
دیکشنری
ریشه های عامیانه
اسم
grass rootsاجتماع محلی
basis, foundation, base, ground, cornerstone, grass rootsاساس
floor, grass rootsکف زمین
ترجمه آنلاین
ریشه های علف