grass roots
/ˈɡræsˈruːts/

معنی

اساس، کف زمین، اجتماع محلی
سایر معانی: (در جنبش ها) منبع اصلی، منشا قدرت مردمی، (آمریکا - عامیانه)، مردم عادی، (در اصل) مردم غیر شهری (که تصور می شد بیش از شهرنشینان مظهر آمال ملت هستند)، منشاء

دیکشنری

ریشه های عامیانه
اسم
grass rootsاجتماع محلی
basis, foundation, base, ground, cornerstone, grass rootsاساس
floor, grass rootsکف زمین

ترجمه آنلاین

ریشه های علف

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.