granddaughter
/ˈɡrænˌdɒtər/

معنی

نوه، دختر دختر، دختر پسر
سایر معانی: (مونث) نوه، نوه :دخترپسر، دختردختر

دیکشنری

نوه
اسم
grandson, granddaughter, grandchildنوه
granddaughterدختر دختر
granddaughterدختر پسر

ترجمه آنلاین

نوه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.