gossamer
معنی
تنزیب، پارچه بسیار نازک، بند شیطان، لعاب خورشید، لعاب عنکبوت، نازک، لطیف، سبک
سایر معانی: هر چیز سبک و فرانما، ظریف (gossamery هم می گویند)، کارتنک، تار عنکبوت، لعاب عنکبوت (تار ظریفی که بر بته ها و چمن گسترده می شود و یا در هوا حرکت می کند)، پارچه ی توری بسیار ظریف و مه مانند، پارچه ی نازک و فرانما (مثل روسری توری که عروسان با آن سر و صورت خود را نیمه نمایان می کنند)، (آمریکا) پالتو یا بارانی سبک
[نساجی] لیف مصنوعی گوزامر ( پلی استر نخ دوزندگی )
سایر معانی: هر چیز سبک و فرانما، ظریف (gossamery هم می گویند)، کارتنک، تار عنکبوت، لعاب عنکبوت (تار ظریفی که بر بته ها و چمن گسترده می شود و یا در هوا حرکت می کند)، پارچه ی توری بسیار ظریف و مه مانند، پارچه ی نازک و فرانما (مثل روسری توری که عروسان با آن سر و صورت خود را نیمه نمایان می کنند)، (آمریکا) پالتو یا بارانی سبک
[نساجی] لیف مصنوعی گوزامر ( پلی استر نخ دوزندگی )
دیکشنری
گاسامر
اسم
gauze, gossamerتنزیب
gossamerپارچه بسیار نازک
gossamerبند شیطان
gossamerلعاب خورشید
gossamerلعاب عنکبوت
صفت
light, easy, thin, volatile, frivolous, gossamerسبک
thin, fine, slim, tender, soft, gossamerنازک
subtle, delicate, soft, soft, fine, gossamerلطیف
ترجمه آنلاین
غزال
مترادف
airy ، cobweb ، delicate ، diaphanous ، fibrous ، fine ، flimsy ، light ، sheer ، silky ، tiffany ، translucent ، transparent