goodish
معنی
نسبتا خوب
سایر معانی: نسبتا خوب
سایر معانی: نسبتا خوب
دیکشنری
خوب است
صفت
fair, tolerable, goodishنسبتا خوب
ترجمه آنلاین
خوب
مترادف
A OK ، adequate ، admissible ، all right ، average ، big ، common ، cooking with gas ، cool ، copacetic ، decent ، delightful ، fair ، fairish ، hep ، hip ، hunky dory ، in the swim ، kosher ، large ، moderate ، okay ، on the ball ، on the beam ، passable ، peachy keen