معنی

تند خوردن، حریصانه خوردن، قورت دادن، صدای بوقلمون در اوردن
سایر معانی: مانند بوقلمون صدا کردن، قات قات کردن، با حرص و ولع خوردن، لپ لپ خوردن، بلعیدن، لف لف خوردن، لمباندن، هلپ هلپ خوردن، بنکشیدن، قاپیدن، در ربودن

دیکشنری

سرگردان
اسم
gobbleتند خوردن
فعل
gobbleصدای بوقلمون در اوردن
gobble, poop, gulp, ingest, engulf, feedقورت دادن
guzzle, gobble, devour, engorge, gut, lapحریصانه خوردن

ترجمه آنلاین

بلعیدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.