معنی

برج جدی، فاسق، بز، پوست بز، بزغاله، ادم شهوانی، مرد هرزه
سایر معانی: (جانور شناسی) بز (از جنس capra)، بز کوهی (بومی کوه های راکی - آمریکا)، مرد شهوتی، مرد حشری، رجوع شود به: scapegoat، (g بزرگ - نجوم) برج جدی (دهمین خانه ی زودیاک یا منطقه البروج)، تیماج، ستاره جدی، 1- دورزدن، محاصره کردن 2- کفاف دادن 3- جابجا شدن، دور گشتن، حمله کردن به، پرداختن (به کاری)

دیکشنری

بز
اسم
goatبز
goatskin, goatپوست بز
kid, goat, yeanlingبزغاله
satyr, goatادم شهوانی
goat, repمرد هرزه
lover, debauchee, paramour, lecher, libertine, goatفاسق

ترجمه آنلاین

بز

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.