gladden
معنی
خوشحالی کردن، خرسند کردن، خوشی دادن، خوشحال کردن، خوشنود کردن، شاد شدن، خشنود ساختن، مشعوف ساختن
سایر معانی: شاد کردن، دلشاد کردن
سایر معانی: شاد کردن، دلشاد کردن
دیکشنری
خوشحالم
فعل
make happy, gladden, please, joy, make gladخوشحال کردن
be gratified, gladdenخوشحالی کردن
gladden, satisfyخوشنود کردن
content, gladden, satisfyخرسند کردن
gladdenشاد شدن
joy, humor, exhilarate, gladden, humourخوشی دادن
please, satisfy, gladdenخشنود ساختن
gladden, joyمشعوف ساختن
ترجمه آنلاین
خوشحال