get away
معنی
گمشو، برو، گریز، اغاز، دور شو، فرار، گمشو
سایر معانی: 1- رفتن، عزیمت کردن 2- گریختن، فرار کردن 3- آغاز کردن (مسابقه)، getaway اغاز، گریز، برو، دور شو، (در مسابقه و غیره) آغاز، شروع، away get اغاز، برو
سایر معانی: 1- رفتن، عزیمت کردن 2- گریختن، فرار کردن 3- آغاز کردن (مسابقه)، getaway اغاز، گریز، برو، دور شو، (در مسابقه و غیره) آغاز، شروع، away get اغاز، برو
دیکشنری
دور شوید
فعل
get awayگمشو
ترجمه آنلاین
دور شدن