معنی

عمومی، جنسی، کلی، نوعی، وابسته به تیره
سایر معانی: وابسته به یک نوع یا طبقه ی بخصوص، تیره ای، گروهی، (در مورد اجناسی که در سوپرمارکت ها می فروشند) بدون علامت تجارتی، بدون مارک، (زیست شناسی) وابسته به جنس (گیاه یا حیوان)، اسم عام، عام
[کامپیوتر] نوع بعدی یک کالا یا دستگاه - ژنریک، عمومی - مربوط به نوع بعدی یک کالا یا دستگه ( معمولاً توسعه یافته ) .
[برق و الکترونیک] عام، کلی
[ریاضیات] کلی، عمومی، جنسی، نوعی
[آب و خاک] عام، کلی

دیکشنری

عمومی
صفت
public, general, universal, common, popular, genericعمومی
general, total, universal, generic, generalized, materialکلی
typical, genericنوعی
sexual, sex, generic, gamic, of kindجنسی
genericوابسته به تیره

ترجمه آنلاین

عمومی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.