generalization
معنی
تعمیم، کلیت بخشی
سایر معانی: عمومیت، کلیت، همگانش، عمومیت دادن
[شیمی] عمومیت، تعمیم، کلیت، همگانش
[ریاضیات] تعمیم، عمومیت، تعمیم دادن، عمومیت دادن، نتیجه گیری کلی و وسیع
سایر معانی: عمومیت، کلیت، همگانش، عمومیت دادن
[شیمی] عمومیت، تعمیم، کلیت، همگانش
[ریاضیات] تعمیم، عمومیت، تعمیم دادن، عمومیت دادن، نتیجه گیری کلی و وسیع
دیکشنری
تعمیم دادن
اسم
generalization, extension, popularization, distributionتعمیم
generalizationکلیت بخشی
ترجمه آنلاین
تعمیم