معنی

جوانه، غنچه، دکمه، جرثومه، الفکه، نرمتن یا صدف گرد کوچک خوراکی
سایر معانی: (زیست شناسی) جوانه، ژما، اندام هم آوری رویشی (در خزه ها و هپاتیک ها)، هم آور

دیکشنری

گوهر
اسم
bud, button, gemma, knop, mouthغنچه
bud, sprout, seedling, offshoot, chrysalis, gemmaجوانه
button, knob, gemma, knop, tuber, tubercleدکمه
gemmaجرثومه
gemmaالفکه
gemmaنرمتن یا صدف گرد کوچک خوراکی

ترجمه آنلاین

جواهر

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.