galvanized
/ˈɡælvəˌnaɪz/

معنی

با برق آب طلا یا نقره دادن به، آب فلزی دادن، ابکاری فلزی کردن
[عمران و معماری] روی اندود - گالوانیزه

دیکشنری

گالوانیزه
فعل
galvanizeاب فلزی دادن
galvanize, plateابکاری فلزی کردن
galvanizeبا برق اب طلا یا نقره دادن به

ترجمه آنلاین

گالوانیزه

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.