gallop
معنی
تاخت، چهار نعل، چهار نعل رفتن، تازیدن
سایر معانی: شتابیدن، تاختن، (اسب سواری) چهار نعل، (به ویژه چهارپایان) گام سریع، تاخت کردن، پیشرفت، سریع کردن، رشد سریع کردن
سایر معانی: شتابیدن، تاختن، (اسب سواری) چهار نعل، (به ویژه چهارپایان) گام سریع، تاخت کردن، پیشرفت، سریع کردن، رشد سریع کردن
دیکشنری
گالوپ
اسم
gallop, canter, scamper, gallopade, brattle, tantivyچهار نعل
gallop, attack, raid, brattle, lopeتاخت
فعل
gallop, scamper, courseچهار نعل رفتن
gallopتازیدن
ترجمه آنلاین
تاختن