gaited
معنی
(معمولا در واژه های مرکب) دارای طرز راه رفتن بخصوص، اسب تعلیم یافته در گام برداری بخصوص، اسب تعلیم یافته در گامبرداری بخصوص heavy gaited دارای قدمهای سنگین
دیکشنری
منتظر
فعل
walk, gait, go, ambulate, stride, stalkراه رفتن
gaitگام برداشتن
stroll, stride, step, vamp, gait, padقدم زدن
ترجمه آنلاین
راه رفتن