معنی
سایر معانی: (معمولا جمع) گاز (زننده یا کشنده)، دم، دود و دم، هرم، گاز دود، گاز دود (از خود) متصاعد کردن، گاز دود دادن، گاز (یا بخار یا دود) بیرون دادن، (از خشم یا ناراحتی و غیره) خروشیدن، از کوره در رفتن، جوش زدن، (گاهی جمع) هر چیز غیر واقعی و تخیلی، (نادر- جمع) هر چیز که موجب اختلال تفکر بشود، (نادر) خشم ناگهانی، خشم نمایی، اظهار ناخشنودی، (شیمی - تعداد ذرات جامد یا مایع در حجم معینی از هر گاز) گاز چگالی، در معرض گاز دود قرار دادن، با دود و بخار پر کردن، بخور، غضب