frumpy
معنی
شلخته
سایر معانی: شلخته
سایر معانی: شلخته
دیکشنری
تلخ
صفت
sloppy, grubby, slovenly, frumpy, slipshod, blowzyشلخته
ترجمه آنلاین
کرک دار
مترادف
badly dressed ، baggy ، blowsy ، dingy ، drab ، dull ، frumpish ، homely ، old fashioned ، outdated ، plain ، poorly dressed ، shabby ، sloppy ، stodgy ، unfashionable ، unkempt ، unstylish