معنی

چین دار، مجعد، فرفری، حاشیه دار، فردار
سایر معانی: رجوع شود به: frizzly

دیکشنری

فریزر
صفت
corrugated, frizzy, folded, wrinkled, plicate, frizzlyچین دار
curly, frizzy, crisp, frizzly, crispyمجعد
curly, locky, frizzy, crispy, frizzly, kinkyفرفری
frizzy, frizzlyفردار
frizzy, fimbriate, fringy, frizzly, laciniate, limbedحاشیه دار

ترجمه آنلاین

وز

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.