frigidity
/frɪˈdʒɪdɪti/

معنی

سردی، انجماد، کمی تمایل در قوای جنسی
سایر معانی: سردی، انجماد، کمی تمایل در قوای جنسی

دیکشنری

سرماخوردگی
اسم
coldness, frigidity, aloofness, iciness, disinterest, disregardسردی
frigidity, congelationانجماد
frigidityکمی تمایل در قوای جنسی