friendliness
معنی
خودمانی
سایر معانی: یاری، رفاقت، مساعدت
[کامپیوتر] میزان آسان بودن کار با کامپیوتر یا برنامه
سایر معانی: یاری، رفاقت، مساعدت
[کامپیوتر] میزان آسان بودن کار با کامپیوتر یا برنامه
دیکشنری
دوستانه
اسم
intimacy, familiarity, friendliness, particularityخودمانی
ترجمه آنلاین
دوستی
مترادف
affability ، amiability ، amity ، benevolence ، camaraderie ، comity ، comradery ، congeniality ، conviviality ، cordiality ، friendship ، geniality ، goodwill ، kindliness ، kindness ، neighborliness ، open arms ، sociability ، warmth