fresh water
/freʃwɔːtər/

معنی

وابسته به اب شیرین
سایر معانی: اب خنک، اب شیرین، وابسته به یا زیست کننده در آب شیرین، آب شیرین زی، (نا خدا و ناوی) دارای تجربه ی ناوبری فقط در آب های شیرین (در یاچه هاو رودها)، ناشی، کم تجربه، تازه کار، نا ماهر، وابسته به جاهای دور از دریا، پس کرانه ای، بری، دور افتاده و ناشناخته
[عمران و معماری] آب شیرین
[مهندسی گاز] آب شیرین
[نساجی] آب سبک - آب شیرین
[آب و خاک] آب شیرین آب غیر شور

دیکشنری

آب شیرین
صفت
freshwater, limneticوابسته به اب شیرین

ترجمه آنلاین

آب شیرین

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.