fraternize
/ˈfrætərˌnaɪz/

معنی

دوست بودن، برادری کردن، متفق ساختن، برادری دادن
سایر معانی: (به ویژه در مورد سربازان در کشور اشغالی) دشمن دوستی کردن، روابط دوستانه برقرار کردن (با مردم کشور اشغالی)، دوستانه رفتار کردن با، برادروار بودن

دیکشنری

برادرانه
فعل
fraternizeدوست بودن
fraternizeبرادری کردن
fraternizeمتفق ساختن
fraternizeبرادری دادن

ترجمه آنلاین

برادری کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.