formally
معنی
از نظر شکل، شکلا، دیسانه، رسما، به طور رسمی، صریحا، مطابق ایین واداب، بارعایت تشریفات، ظاهرا
[ریاضیات] مطابق تعریف، به طور صوری، ظاهرا، شبیه، معمولا، به طور رسمی
[ریاضیات] مطابق تعریف، به طور صوری، ظاهرا، شبیه، معمولا، به طور رسمی
دیکشنری
رسما
ترجمه آنلاین
به طور رسمی