معنی

بخشیدن، امرزیدن، عفو کردن، تبرئه کردن
سایر معانی: بخشیدن (گناه و تقصیر و غیره)، (از تقصیر کسی) درگذشتن، گذشت کردن، وخشودن، آمرزیدن، گنه بخشی کردن، اغماض کردن، ندیده گرفتن، (در اظهار ادب) ببخشید، پوزش می خواهم (می خواهیم)، معذرت می خواهم، (وام و غیره) بخشودن

دیکشنری

ببخشید
فعل
give, forgive, donate, remit, give away, endueبخشیدن
forgive, absolveعفو کردن
exonerate, exculpate, acquit, assoil, clear, forgiveتبرئه کردن
forgive, absolve, beatify, remitامرزیدن

ترجمه آنلاین

ببخش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.