معنی

جلو، قبل، مقدمه، قسمت جلو
سایر معانی: اولین بخش، قدیم ترین بخش، پیشین ترین بخش، سر ودست
[نساجی] قسمت اولیه کارد پشم

دیکشنری

پیشاپیش
اسم
front, forefront, forepart, foresideجلو
forepartقسمت جلو
forepartقبل
introduction, preface, prelude, preamble, prologue, forepartمقدمه

ترجمه آنلاین

پیش پا افتاده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.