معنی

بهترین، جلوترین، پیش ترین، در درجه نخست
سایر معانی: (از نظر زمان یا مکان) نخست، اول، پیشاپیش، (رتبه و مقام) ارشد، سرشناس ترین، نخبه ترین، پیش نشین، سرور، از همه مهمتر، اول همه، قبل از هرچیز دیگر

دیکشنری

در درجه نخست
قید
foremostدر درجه نخست
صفت
best, foremost, prime, gilt-edged, tip-topبهترین
foremost, headmostجلوترین
foremostپیش ترین

ترجمه آنلاین

مهمتر از همه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.