foreground
/ˈfɔːrˌɡrɑːwnd/

معنی

پیش نما، منظره جلو عکس، پیشصحن، نزدیک نما، زمین جلو عمارت
سایر معانی: جای برجسته و آشکار، محل دیدپذیر، چشمگیرگاه، پیش صحنه، جلو، پیش زمینه، نزدیک نما در برابر دور نما
[سینما] زمینه جلو تصویر - جلو - پیش زمینه - نزدیکترین قسمت تصویر به دوربین - پیش نما
[عمران و معماری] پیش زمینه
[کامپیوتر] پیش زمینه ؛ پیش صحن

دیکشنری

پیش زمینه
اسم
foregroundپیش نما
foregroundمنظره جلو عکس
foregroundپیشصحن
foregroundنزدیک نما
foregroundزمین جلو عمارت

ترجمه آنلاین

پیش زمینه

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.