forefront
/ˈfɔːrˌfrənt/

معنی

جلو، صف جلو، جلودار
سایر معانی: خط مقدم، جلوتر از همه، طلایه

دیکشنری

خط مقدم
اسم
front, forefront, forepart, foresideجلو
forefrontصف جلو
صفت
forefront, front, forehandجلودار

ترجمه آنلاین

خط مقدم

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.