forearm
معنی
بازو، ساعد، از پیش مسلح کردن، قبلا اماده کردن
سایر معانی: (بخشی از دست که بین آرنج و مچ قرار دارد) ساعد، پیش دست، دستوانه، از پیش آماده کردن، از قبل مسلح کردن، پیش آماد کردن، ارش، ساعد
[زمین شناسی] ساعد، بازو، از پیش مسلح کردن، قبلا آماده کردن
سایر معانی: (بخشی از دست که بین آرنج و مچ قرار دارد) ساعد، پیش دست، دستوانه، از پیش آماده کردن، از قبل مسلح کردن، پیش آماد کردن، ارش، ساعد
[زمین شناسی] ساعد، بازو، از پیش مسلح کردن، قبلا آماده کردن
دیکشنری
ساعد
اسم
forearm, lower arm, brachiumساعد
arm, lever, forearm, brachium, force, powerبازو
فعل
forearmاز پیش مسلح کردن
forearm, forespeakقبلا اماده کردن
ترجمه آنلاین
ساعد