معنی

ضایع کردن، کشتن، نابود کردن، ویران ساختن
سایر معانی: (قدیمی)

دیکشنری

برای اقدام
فعل
destroy, annihilate, expunge, perish, fordoنابود کردن
kill, murder, assassinate, destroy, mortify, fordoکشتن
fordoویران ساختن
spoil, waste, addle, damage, mar, fordoضایع کردن

ترجمه آنلاین

fordo

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.