forcing
معنی
ضغطه
[برق و الکترونیک] وادارنده - اجبار اعمال ضربه های کنترلی بزرگتر از مقدار مجاز خطا در سیستم، برای نیل به سرعت تصحیح بیشتر .
[برق و الکترونیک] وادارنده - اجبار اعمال ضربه های کنترلی بزرگتر از مقدار مجاز خطا در سیستم، برای نیل به سرعت تصحیح بیشتر .
دیکشنری
اجبار کردن
اسم
squeezing, bruise, compressing, compression, contusion, forcingضغطه
ترجمه آنلاین
مجبور کردن