footprint
معنی
جای پا، اثر پا، رد پا
سایر معانی: (اثر پا روی شن یا گل و غیره) جای پا، (مقدار فضا و شکل جایی که مورد اشغال یا عبور و مرور چیزی قرار می گیرد) جای گیری، جای دیسی
[کامپیوتر] جای پا حجمی از فضای روی یک میز که دستگاه اشغال می کند . مثلاً کامپیوتر چمدانی دارای حجم فضای کوچکتر از یک PC کامل است . هر چه این حجم از فضا کوچکتر باشد . مطلوب تراست . زیرا فضای بیشتری برای تجهیزات دیگر به وجود می آید . - شکل و سطح لازم برای قطعه ای از تجهیزات ؛ جای کامپیوتر ؛ جای پا
[برق و الکترونیک] ردپا اصطلاح عامیانه ای که به سطح اشغال شده توسط یک قطعه در روی تخته- مدار یا بستر اشاره می کند.
سایر معانی: (اثر پا روی شن یا گل و غیره) جای پا، (مقدار فضا و شکل جایی که مورد اشغال یا عبور و مرور چیزی قرار می گیرد) جای گیری، جای دیسی
[کامپیوتر] جای پا حجمی از فضای روی یک میز که دستگاه اشغال می کند . مثلاً کامپیوتر چمدانی دارای حجم فضای کوچکتر از یک PC کامل است . هر چه این حجم از فضا کوچکتر باشد . مطلوب تراست . زیرا فضای بیشتری برای تجهیزات دیگر به وجود می آید . - شکل و سطح لازم برای قطعه ای از تجهیزات ؛ جای کامپیوتر ؛ جای پا
[برق و الکترونیک] ردپا اصطلاح عامیانه ای که به سطح اشغال شده توسط یک قطعه در روی تخته- مدار یا بستر اشاره می کند.
دیکشنری
رد پای
اسم
footprint, runway, trace, track, footstep, spoorرد پا
foothold, footprint, footing, vestige, footstep, toeholdجای پا
footprint, footmarkاثر پا
ترجمه آنلاین
رد پا