follow out
معنی
بانجام رساندن، دنبال کردن
سایر معانی: به طور کامل انجام دادن، به اتمام رساندن، اخذ نتیجه
سایر معانی: به طور کامل انجام دادن، به اتمام رساندن، اخذ نتیجه
دیکشنری
دنبال کردن
فعل
pursue, follow, track, trace, chase, follow outدنبال کردن
accomplish, complete, follow out, outwork, processبانجام رساندن
ترجمه آنلاین
دنبال کردن