flowery
معنی
پرگل
سایر معانی: (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت
سایر معانی: (پوشیده از گل یا تزیین شده با گل) گل دار، گل آذینی، گل و بته دار، دارای طرح گل دار، وابسته به گل، مانند گل، گلین، گلبو، گلسان، گلدیس، (سبک ادبی و هنری و سخنگویی و غیره) پر از صنایع ادبی (یا هنری)، پرتصنع، پرآذین، پرزینت
دیکشنری
سبز
صفت
flowery, florid, floriferous, bloomyپرگل
ترجمه آنلاین
گلدار
مترادف
aureate ، baroque ، bombastic ، declamatory ، diffuse ، embellished ، euphemistic ، euphuistic ، fancy ، figurative ، florid ، grandiloquent ، high flown ، magniloquent ، ornamented ، overwrought ، prolix ، purple ، redundant ، rhetorical ، rococo ، sonorous ، swollen ، verbose ، windy ، wordy