flimsy
معنی
ناک، سست، بی دوام، شل و ول
سایر معانی: (نازک و بدساخت و کم دوام) پیزری، زپرتی، پوشالی، سست و بی دوام، زود خراب شو، ناپایا، غیرموجه، ناپذیرفتنی، بیخودی، بی اثر، (انگلیس) کاغذ نازک (که سابقا نسخه های دوم و سوم را روی آن با کاغذ کاربن ماشین می کردند)
سایر معانی: (نازک و بدساخت و کم دوام) پیزری، زپرتی، پوشالی، سست و بی دوام، زود خراب شو، ناپایا، غیرموجه، ناپذیرفتنی، بیخودی، بی اثر، (انگلیس) کاغذ نازک (که سابقا نسخه های دوم و سوم را روی آن با کاغذ کاربن ماشین می کردند)
دیکشنری
نازک
اسم
flimsyناک
صفت
flimsy, flabby, flappy, flyaway, flaccid, flaggyشل و ول
loose, weak, frail, flimsy, slack, feebleسست
ephemeral, flimsy, brittle, fugacious, fugitive, horaryبی دوام
ترجمه آنلاین
سست
مترادف
chiffon ، cut rate ، decrepit ، defective ، delicate ، diaphanous ، feeble ، fragile ، frail ، gauzy ، gossamer ، house of cards ، inadequate ، infirm ، insubstantial ، meager ، papery ، rickety ، rinkydink ، shaky ، shallow ، sheer ، slapdash ، sleazy ، slight ، superficial ، tacky ، transparent ، unsound ، unsubstantial ، weak ، wobbly