flatfoot
معنی
مسطح شدن کف پا، پلیس گشتی، از بین رفتن انحناء کف پا، دارای عزم ثابت
سایر معانی: (صاف و بی انحنا بودن کف پا که نوعی نابهنجاری محسوب می شود) صاف پایی، پاپهن، ملوان، (کف پا که به طور نابهنجار صاف و بی انحنا باشد) پای صاف
سایر معانی: (صاف و بی انحنا بودن کف پا که نوعی نابهنجاری محسوب می شود) صاف پایی، پاپهن، ملوان، (کف پا که به طور نابهنجار صاف و بی انحنا باشد) پای صاف
دیکشنری
کف پای صاف
اسم
flatfootمسطح شدن کف پا
patrolman, flatfootپلیس گشتی
flatfootاز بین رفتن انحناء کف پا
صفت
flatfootدارای عزم ثابت
ترجمه آنلاین
صافی کف پا