flagrancy
/fleɪgrənsɪː/

معنی

زشتی، شناعت، وقاحت، رسوایی، اشکاری
سایر معانی: بدی فاحش، قباحت، flagrance اشکاری

دیکشنری

علامت گذاری
اسم
lucidity, exposure, flagrance, flagrancyاشکاری
ignominy, scandal, disgrace, infamy, notoriety, flagrancyرسوایی
obscenity, enormity, bawdiness, bawdry, flagrance, flagrancyوقاحت
bawdiness, enormity, flagrance, flagrancyشناعت
obscenity, abomination, inelegance, homeliness, beastliness, flagrancyزشتی

ترجمه آنلاین

بدحجابی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.