fitness
معنی
سازگاری، سازواری
سایر معانی: تندرستی، سلامتی، شایستگی، در خور بودن، سزاواری، مناسبت، برازندگی، به جایی، بهنگامی، لیاقت، صلاحیت
[فوتبال] قابلیت- شایستگی
[آمار] برازندگی
سایر معانی: تندرستی، سلامتی، شایستگی، در خور بودن، سزاواری، مناسبت، برازندگی، به جایی، بهنگامی، لیاقت، صلاحیت
[فوتبال] قابلیت- شایستگی
[آمار] برازندگی
دیکشنری
تناسب اندام
اسم
compatibility, adaptability, fitness, suitability, amenability, opportunenessسازگاری
fitness, suitability, adaptability, salubrity, wholesomenessسازواری
ترجمه آنلاین
تناسب اندام