معنی

هیجان، انشقاق، شکستن هسته اتمی، شکافتن
سایر معانی: (اتم) کافش، شکافش، (زیست شناسی - تولید مثل از راه تقسیم به دو یا چند بخش برابر) شکافت، شکافتگی
[شیمی] شکافت
[برق و الکترونیک] شکاف، شکافتگی
[زمین شناسی] شکافت (تکامل): تقسیم؛ تولید مثل غیرجنسی که زمانی ظاهر می شود که یک سلول مجزا یا منفرد یا پولیپ به دو بخش که بطور تئوری با هم برابر هستند، تقسیم می شود. (ایزوتوپ): جدایش خودانگیخته یا القایی، توسط تصادم هسته های سنگین به یک جفت (به ندرت چندین جفت) ذرات شکافتی تقریباً برابر به علاوه تعدادی نوترون. شکافت توسط آزادسازی مقدار زیادی انرژی همراهی می شود. مقایسه شود با: ذوب، هم جوشی. (ایزوتوپ). نیز ببینید: پراش. مترادف: شکافت هسته ای.
[نساجی] تجزیه اتمی
[ریاضیات] شکافتن، انشقاق

دیکشنری

تقسیم
اسم
fission, crackانشقاق
fissionشکستن هسته اتمی
excitement, thrill, excitation, frenzy, dither, fissionهیجان
فعل
split, fission, cleave, rip, excise, pierceشکافتن

ترجمه آنلاین

شکافت

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.