federalism
معنی
فدرالیسم، اصل دولت ائتلافی
سایر معانی: نظام حکومت فدرال (اصل خودمختاری ایالت ها در زیر چتر یک دولت مرکزی)، هواداری از نظام فدرال، فدرال گرایی، همبستگان گرایی
سایر معانی: نظام حکومت فدرال (اصل خودمختاری ایالت ها در زیر چتر یک دولت مرکزی)، هواداری از نظام فدرال، فدرال گرایی، همبستگان گرایی
دیکشنری
فدرالیسم
اسم
federalismفدرالیسم
federalismاصل دولت ائتلافي
ترجمه آنلاین
فدرالیسم