federalism
/ˈfedərəˌlɪzəm/

معنی

فدرالیسم، اصل دولت ائتلافی
سایر معانی: نظام حکومت فدرال (اصل خودمختاری ایالت ها در زیر چتر یک دولت مرکزی)، هواداری از نظام فدرال، فدرال گرایی، همبستگان گرایی

دیکشنری

فدرالیسم
اسم
federalismفدرالیسم
federalismاصل دولت ائتلافي

ترجمه آنلاین

فدرالیسم

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.