تقدیر، بخش، بخت، سرنوشت، فلک، نصیب و قسمت، قضا و قدر، مقدر شدن، بسرنوشت شوم دچار کردن سایر معانی: قسمت، بوش، هرچیز اجتناب ناپذیر، فرجام، عاقبت، آخر و عاقبت، نتیجه غایی، سرانجام، مرگ، نابودی، فنا، اجل، (امروزه بیشتر به صورت فعل مجهول) مقدر کردن یا شدن، سرنوشت کردن، نصیبب وقسمت