fastness
معنی
سرعت، تندی، استواری، سفتی، محکمی
سایر معانی: اروندی، تند بودن، دژ، (جمع) استحکامات، قلعه، پناهگاه
[نساجی] ثبات - پایداری -مقاومت - قابلیت رنگ در نگهداری فام خود در مقابل نور و شستشو و عرق بدن
سایر معانی: اروندی، تند بودن، دژ، (جمع) استحکامات، قلعه، پناهگاه
[نساجی] ثبات - پایداری -مقاومت - قابلیت رنگ در نگهداری فام خود در مقابل نور و شستشو و عرق بدن
دیکشنری
ثبات
اسم
speed, velocity, rapidity, rate, pace, fastnessسرعت
stability, solidity, constancy, stableness, backbone, fastnessاستواری
speed, velocity, rigor, pungency, celerity, fastnessتندی
stiffness, hardness, rigidity, firmness, tightness, fastnessسفتی
solidity, fastness, firmness, stabilityمحکمی
ترجمه آنلاین
ثبات