معنی

خیالی، بوالهوس، پر اوهام
سایر معانی: پر تخیل، پر پندارش، شگرف، طرفه، شگفت انگیز، عجیب و غریب، خیالباف، اهل خواب و خیال، هوس باف، خیال پرداز

دیکشنری

خیالی
صفت
imaginary, fanciful, fictitious, fancied, fantastic, fantasticalخیالی
fanciful, capricious, whimsical, flighty, freakishبوالهوس
fanciful, imaginativeپر اوهام

ترجمه آنلاین

خیالی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.