fait accompli
/ˈfeɪtˌɑːˈkɑːmpli/

معنی

عمل انجام شده
سایر معانی: (فرانسه) عمل انجام شده، بی برو برگرد، برگشت ناپذیر، کار شده، ازکار گذشته، pl عمل انجام شده
[حقوق] عمل انجام شده

دیکشنری

انجام عملی
اسم
fait accompliعمل انجام شده

ترجمه آنلاین

عمل انجام شده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.