extraction
/ɪkˈstrækʃn/

معنی

عصارهگیری، استخراج، اصل و نسب
سایر معانی: دندان کشیدن، کندن، برکندن، برون کشی، بیرون کشی، درکشیدن، درآوردن، (به زور یا تهدید) اخذ، برهیخت، برهیختن، تریدن، تبار، تخمه
[حسابداری] خارج کردن
[عمران و معماری] استخراج - بیرون کشیدن
[کامپیوتر] استخراج
[مهندسی گاز] استخراج، بیرون کشیدن
[زمین شناسی] استخراج، فرایند معدن کاری و برداشت زغال یا کانه از یک معدن
[بهداشت] بیرون کشی - استخراج
[نساجی] خلوص - استخراج - بیرون آوردن
[ریاضیات] استخراج
[معدن] استخراج (عمومی)
[پلیمر] استخراج
[صنایع غذایی] استحصال (.آرد) : به مقدار آردی که از وزن معین گندم حاصل میشود.چون گندم حدود 82 درصد قسمت سفید نشاسته ای دارد حداکثر استحصال آرد سفید 82 درصد است.

دیکشنری

استخراج
اسم
extraction, exploitation, derivation, elicitation, productionاستخراج
extraction, decoction, distillationعصارهگیری
lineage, extractionاصل و نسب

ترجمه آنلاین

استخراج

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.