extermination
معنی
نا بودی، براندازی، دفع افات
سایر معانی: براندازی، نابودی، دفع افات
[زمین شناسی] نابودی،انهدام ناپدید شدن محلی یا حتی ناحیه ای یک گونه که در مناطق دیگر هنوز وجود دارد، در نتیجه تغییرات شرایط محیطی، بیماری، رقبا یا سایر شرایط نامساعد. مقایسه شود با: انقراض. (تکامل).
سایر معانی: براندازی، نابودی، دفع افات
[زمین شناسی] نابودی،انهدام ناپدید شدن محلی یا حتی ناحیه ای یک گونه که در مناطق دیگر هنوز وجود دارد، در نتیجه تغییرات شرایط محیطی، بیماری، رقبا یا سایر شرایط نامساعد. مقایسه شود با: انقراض. (تکامل).
دیکشنری
نابودی
اسم
exterminationبراندازی
exterminationدفع افات
naught, ruin, annihilation, extermination, extirpation, inexistenceنا بودی
ترجمه آنلاین
نابودی
مترادف
decimation ، destruction ، elimination ، eradication ، excision ، extinction ، extinguishment ، genocide ، liquidation ، obliteration ، slaughter