معنی

مسهل، دافع، خارج کننده
سایر معانی: expellant خارج کننده

دیکشنری

عالی است
صفت
expellant, expellentخارج کننده
repellent, repulsive, propulsive, ejaculatory, expellant, expellentدافع
physic, cathartic, purgative, aperient, expellant, expellentمسهل

ترجمه آنلاین

اخراج

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.